محمدمهدیمحمدمهدی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره
محمد حسین جونمحمد حسین جون، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

محمدمهدی کوچک ما

محرم92

  محرم امسال همش شبا از خواب بیدار میشی از من طلب آب میکنی نمیدونم تو هم فهمیدی این رو زا......... وقتی از تلویزیون یا مراسم عزاداری میریم صدای مداحی و نوحه رو میشنوی سینه میزنی الهی مامان فدات شه انشالله وقتی بزرگ شی  همیشه زیر سایه امام حسین باشی وامامم نگه دارت باشه... محمدمو بردیم امامزاده اسماعیل اونجا چند تا پسر بچه بود به من می گفتی عکس بنداز بعد با خنده میبردی بهشون نشون میدادی...........   عاشق عکس انداختن از خودتی تو ماشینم ول کن نیستی ژس میگیری میگی عس عس داریم با عمه اینا میریم مراسم عزاداری امام حسین(ع)         ...
25 آذر 1392

هندونه

  آبنباتم خیلی هننه دوست داری به زبون خودت گفتم اینجا هم 16 ماهه ای که بابایی کنار جاده نگهداشته هم استراحت کنه هم هننه بخوریم......           ...
25 آذر 1392

من و خرسم

شکر پنیرم عاشق چیزای نرمی مثل پتو و خرس و.... اینجام خودت نشستی موبایلمو آوردی میگی عس عس... ...
25 آذر 1392

نه گفتنت تو محضر

جیگرم نیمه شعبان 92 عقدکنان خاله بود همه تو محضر جمع بودیم عاقدم داشت خطبه رو میخوند وقتی گفت : آیا وکیلم شما بلند گفتی : نه خلاصه همه رو اون لحظه خندوندی...   ...
25 آذر 1392

یکسالگی

دردونه ی مامان بابا تولدت مبارک واکسن 1 سالگی اصلا درد نداشت به دستت زدن فقط موقع زدن بعدش قبل تولدت خوابیدی که برای تولدت شارژ شدی عکس تکی از تولدت نداری فقط از هدیه هات یه دونه برات گذاشتم   این عکسا رو هم بعدا آتلیه انداختیم که گشنت بود گریه کردی نذاشتی زیاد عکس بندازیم اینجا هم موبایل بهت دادیم تا آروم شی........     ...
25 آذر 1392

روروک

   وروجکم زیاد تو روروکت ننشستی فقط با اسباب بازی جلوش بازی میکردی وسر وصدا راه مینداختی بعد  می کردی که منو از اینجا بیار بیرون.........  این عکسای 7 ماهگیته برای اولین بار آخرین روز 6 ماهگی تو روروکت نشسته بودی تسبیحو جلوت گرفتم برای گرفتن تسبیح چند قدم راه رفتی....... اینم 8 ماهگیت که سیب نوش جان میکنی..... ...
24 آذر 1392

عشق بستنی

جیگرم عاشق بستنی ای وقتی بستنی می بینی دیگه هیچ کسو نمی شناسی تن تن تنهایی همشو میخوری   محمدم انقد قشن بامزه میخوری که آدم دلش میخاد .....هر روز میری در یخچالو باز میکنی دهنتو به شکل اینکه بستنی خوردنی میشی در میاری منظورت اینه که بستنی میخام منم ...
20 آذر 1392

نوزادی نفس

نفسم اینجا٣٥روزه ای که به گاوداری باباجون رفتیم   گل پسرم چندتا از عکسای 1تا2 ماهگی رو اینجا برات آوردم.....         ...
20 آذر 1392

ویتامین D

٢ماهته که با هم حیاط رفتیم آفتاب بگیری وقتی نور به چشمات میخورد نمی تونستی چشماتو باز کنی بخاطر اون جایی گذاشتمت که آفتاب چشای نازتو اذیت نکنه......   جیگرطلامی ...
20 آذر 1392