پسرم بزرگ شده
محمد مهدی مامان جیجلم حسابی بزرگ و مستقل شدی بیشتر کاراتو خودت انجام میدی از وقتی که غذا خوردنو شروع کردی همش خودت غذا میخوردی کمتر پیش میومد مامان با قاشق بهت غذا بده البته غذاهایی که نونی بود مامانی برات لقمه میکردم تا بخوری ولی چند روزی هست که خودت این کارو به تنهایی انجام میدی
عزیزدلم هروقت دستشویی داری میگی دیگه از پوشک کردن راحت شدم این پروژه رو از بهمن ماه پارسال شروع کرده بودم که تازه موفق شدیم مقصرم خودم بودم بعضی وقتا باز بودی بعضی وقتا هم بسته بیچاره بچم نمیدونست کی باید خبر کنه دستشویی دارم کی بی خیال شه بعد از عید دیگه کلا باز بودی ولی وقتی هندونه و خیار میخوردی دیگه نمیتونستی اختیار داشته باشی و خودتو نگه داری
ولی الان خیلی فرق کرده کلی بزرگ شدی وقتی دستشویی داشته باشی یا میگی یا هر وقت مامان نباشه خودت دست به کار میشی (چون فقط با مامان دستشویی میری )
چند روز پیش مامانی مشغول کاری بودم دیدم شلوارتو دراوردی گفتم مامانی جیش داری گفتی کردم منم ناراحت شدم گفتم کجا گفتی دششویی گفتم کی شست : گفتی مهدی شست منم مهدی هم با زبون شیرینت گفتی بلدم بلدم دیگه از اون موقع هر وقت دستشویی داشته باشی خودت میری کلی هم ذوق میکنی (نه به این شوری شوری نه به اون بی نمکی ) پسرم چه زود مستقل شد......
لباساتم خودت میپوشی فقط پوشیدن بلوزو مشکل داری هروقت شلوار میخای بپوشی میگی اول شوت بعدا شلوار
محمدم مرواریدای قشنگت 20 تا شدن این 4 تای آخری رو خیلی راحت تر از دندونای قبلی درآوردی