قصه
عزیز دلم شبا موقع خوابیدن به بابا میگی قصه بگو بابایی میگه چه قصه ای میگی قندی (منظورت بزبز قندی )بابا که شروع میکنه بگه میگه بزبز قندی 3 تا بچه داشت شنگول و منگول جیجلم بلند میگی حبه ی انگول بعدش قشنگ تا آخر قصه گوش میکنی خیلی قصه رو دوست داری خیلی وقتا قبل خوابیدن بابایی برات قصه میگه تو خوابیدنم مامانو اذیت نکردی هر وقت خوابت بیاد میری سر جات پتو روت میکشی و میخوابی الهی فدات شم نفس مامان ...
نویسنده :
مامانی
11:32